زندگینامه شهید غلامحسین بسطامی
سوم اردیبهشت ۱۳۳۸ در دامغان دیده به جهان گشود و در دامان خانوادهای متدین رشد یافت. او در تمام طول دوران تحصیل شاگر اول و یا شاگرد دوم بود و به همین علت جوایز متعددی دریافت کرد.
این شهید والامقام علاقه زیادی به قرآن داشت، گویی قرآن از همان کودکی با گوشت و خونش عجین شده بود و این عشق موجب شد که روزی خدمت مادر برود و تقاضایی کند.
شهید بسطامی به مادرش می گوید: «از شما چیزی را می خواهم و آن این است که یک شب هم قرائت قرآن در خانه ما باشد» و مادر قبول می کند، تدارک می بیند و او دوستانش را دعوت می کند و از آن پس ماهی یکبار جلسه قرآن در منزل آنها برگزار میشد.
این شهیدوالامقام فردی صبور و مقاوم در برابر مصائب و مشکلات بود و کمتر عصبانی می شد. با سکوت انسی دیرینه داشت. همیشه با کسی که معلوماتش از او زیادتر بود، دوست می شد و هیچ گاه با کسی بحث و مجادله نمی کرد. می گفت: «هر کس عقیده و ایده ای دارد.» همیشه برادر و خواهرهایش را نصیحت می کرد که به مادر احترام بگذارند و به او کمک کنند، چرا که معتقد بود مادر، یگانه گوهر قیمتی پس از خدا بر کره زمین است.
شهید بسطامی در حال تحصیل در رشته راه و ساختمان در دانشگاه بود که ورودش به دانشگاه تقریبا با اوجگیری نهضت اسلامی به رهبری حضرت امام خمینی(ره) همزمان شد و او در تظاهرات و مبارزه علیه رژیم طاغوت شرکت فعال داشت. در نهایت، درگیری کشور با ارتش دژخیمان، تاب ماندن و رفتن به دانشگاه را از او گرفت و راهی جبهه شد.